به آسمان بگو...

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است

به آسمان بگو...

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است

دلتنگم برات عزیزترینم

10 سالم بود با یه دنیا بچگی چند تا دفتر خاطرات خریدیم و همه بلاهایی رو که سر همبازیهامون اورده بودیم نوشتیم 
اون روز بهم گفتی مینا اینا رو نوشتیم که یادمون نره چقدر شیطون بودیم ولی سعی کن هیچ وقت خاطرات روزانه خودت رو ننویسی 
 یه روز همون خاطرات باعث دلتنگی میشه
اون روز حرفاتو نفهمیدم و هر سالی که گذشت یه تقویم پر شد از اتفاقات روزانه من 
بعد از 16 سال حالا که تقویم سال 85 رو نگاه میکنم واقعا دلتنگم 
اینجا توی این تقویم یه روز هست که تا ابد دلتنگم میکنه و اشک رو به چشمام هدیه میده
روز رفتن تو 
روزی که یه دنیا بغض داره 
روزی که حتی با نداشتن دفتر خاطرات روزانه از ذهنم پاک نمیشه 
دقیقا یه هفته مونده تا 5 سال تموم شه 
باور ندارم که نیستی 





تنها بیا

 در خلوت شبهای من ، تنها بیا

پیمانه جو ، ساغر طلب

آشفته و شیدا بیا

دور از نگاه این و آن ، آشفته از رشک کسان

ای آرزوی من شبی در خلوتم تنها بیا

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید

قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید

داستان غم تنهایی من گوش کنید

گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی ؟

سوختن ، سوختم ، این سوخت نگفتن تا کی ؟

روزگاری من و دل ساکن کویی بودیم

ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل و دین باخته ، دیوانه ی رویی بودیم

بسته ی سلسله ی سلسله مویی بودیم

کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمار نداشت

سنبل پر سکنش هیچ گرفتار نداشت

این همه مشتری و گرمی بازار نداشت

یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت

اول آن کس که خریدار شدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او

داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بس دادم همه جا شرح دل آرایی او

شهر پر گشت ز غوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

الهی...

در میان تار و پود کلمات دنبال واژه زیبایی برای نوشتن ازتو...
چشمانم خیره به سیاهی آسمان و خلوت دلنشین آن...
جویبار کوچک اشک از کنار مژگانم در جریان...
قلبم در حسرت یک واژه...
تابش زیبای نور ماه بر پیکرخسته من...
و من همچنان به دنبال یک جرقه...
شاید شعر های بسیاری بتوان سرود ...
جملات زیبایی را میتوان در پی هم ردیف کرداما هیچ جمله ای زیبایی تو را آن گونه که هستی بیان نمیکند
تویی که هر وقت دلتنگم هر وقت از همه جا رانده و تنها هستم آغوشت بی منت برایم باز است 

منو به خاطر همه بدیها و اشتباهاتم ببخش و مثل همیشه هوامو داشته باش خدا جونم به حال خودم رهام نکن