هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم
تو کتاب قصه ی ما . این رمان عاشقانه
سهم تو تمام من بود . سهم من اوج ترانه
آخرین فصل کتابو کسی باورش نمی شه
خودتم فکر نمی کردی که بری واسه همیشه
آخر قصه چه بد بود . یه سفر به خیر ساده
من و انتظار ممتد . تو و بی مرزی جاده
وقت معراج ترانه . تو واسم قوت بالی
حالا تو هق هق گریه م جای شونه ی تو خالی
خاطره هاتو نگه دار ! ای مسافر ! به سلامت !
یکی اینجا چش به راته حتا تا روز قیامت
فکر من نباش ! ستاره ! قدم آخر و بردار
خودتو مثل یه آواز توی حنجره م نگه دار
زندگی همینه ! خاتون ! هر رفیق یه نردبونه
جای من خاک زمینه . جای تو تو آسمونه
تو نموندی اما اسمت تا ابد قله نشینه
تقصیر تو نیست عزیزم ! رسم روزگار همینه
خطای سفید جاده می گن از تو دورم اما
وقتی چشمامو میبندم می بینم که با همیم ما
خاطره هاتو نگه دار ! ای مسافر ! به سلامت !
یکی اینجا چش به راته حتا تا روز قیامت
Interview with god
گفتگو با خدا
I dreamed I had an interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
So you would like to interview me? (God asks)
حدا گفت:پس می خواهی با من گفتگو کنی؟
If you have the time (I said):
گفتم: اگر وقت داشته باشید
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدی است