-
[ بدون عنوان ]
14 اسفند 1395 15:18
سلام حالتون چطوره؟ بعد از نمیدونم چند سال و چند روز سر زدم به این وبلاگ که یاد اور خاطرات خوب روزهای گذشته هست برام و دوستانی که مدت زیادی از همه اونها بی خبرم بیشتر ما عادت داریم به گذشته زندگیمون گهگاهی یه سرک بکشیم من که اینطوری هستم چون خیلی از مسائل زشت و زیبای زندگی رو پشت سرم جا میذارم و همیشه رو به جلو حرکت...
-
نوستالژی/ رضا یزدانی
15 آذر 1392 19:03
پشت خط قرمز ترانه ها راوی یه شعر گم شده تو دود راوی خاطره های زخمی ام پره نوستالژی روزای کبود پر بغضم پر بهت و انتظار ، انتظاری عبث و پوچ و محال انتظار با تو همسفر شدن دوباره میون جاده شمال دلم پره بیا بازم با همدیگه بریم سفر جای ما اونجا خالیه منو ببر منو ببر یه عمر جاده شمال منتظر عبور ماست نمیدونه یکی از اون دو تا...
-
زخم
22 خرداد 1392 14:50
خیلی از حرفها....... خیلی از رفتارها ............ خیلی چیز ها رو میشه تغییر داد .........میشه درست کرد . ولی وقتی قلب من رو میشکنی چطوری میخوای زخمی که زدی رو ترمیم کنی .... چطوری میخوای غم سنگینی رو که به چشمام هدیه میدی پس بگیری ......... میخوای چی رو ثابت کنی .......... من اینجام ببین اون چشمایی رو که یه روز برق...
-
محکوم
10 بهمن 1391 18:06
محکوم به عشقم گرفتار یار مثل پرنده هوادار یار مثل یه سایه به همراه یار بود و نبودم به دلخواه یار هرچی که یار گفت دلم گفت به چشم از گل و خار گفت دلم گفت به چشم هرجا که یار بود دلم گفت برو با گل و خار بود دلم گفت برو پر شد دل من به افسون یار فکر دل من پریشون یار گوشه چشمام فقط جای یار کار دو چشمام تماشای یار یار اگه...
-
[ بدون عنوان ]
24 مرداد 1391 10:49
اسمم داره یادم میره چون تو صدام نمیکنی حالا که عاشقت شدم تو اعتنا نمیکنی دلتنگ تر میشم ولی نشنیده میگیری من هنوز همه حالِ تورو از من فقط میپرسنُ با این که با من نیستی دیوونه میشم از غمت اصلا نمیخوام بشنوم که اشتباه گرفتمت داشتنِ تو کوتاه بود اما همونم کم نبود گذشته بودم از همه، هیچ کس به غیر تو نبود . حقیقتو میدونی و...
-
[ بدون عنوان ]
29 تیر 1391 20:17
درگیر رویای توام، منو دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت، تو منو انتخاب کن دلت از آرزوی من، انگار که بی خبر نبود حتی تو تصمیمای من،چشمات بی اثر نبود خواستم بهت چیزی نگم، تا با چشام خواهش کنم درارو بستم روت، تا احساس آرامش کنم باور نمی کنم ولی، انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری، اصرار من بی فایدست هر کاری می کنه...
-
دلم خونه
19 اردیبهشت 1391 19:12
پرم از درد دلتنگی واسم راهی نمیمونه تو که خوب و خوشی بی من، بدون تو دلم خونه دلم خونِ، دلم خونه، وجودم بی تو داغونه دلم خونه نمیدونه نمیدونه کسی حالمو جز خدا نمیدونه دلم خونه دلت قرصه که من هستم که دنیامو به تو بستم که هر وقت مشکلی باشه برای تو دمِ دستم ولی من چی کیُ دارم که مثل خود من باشه که هر وقت عشق رو کم دارم...
-
من و تو
9 اردیبهشت 1391 19:29
از دست تو دلگیرم / آرامش نمیگیرم با یاده تو هرشب / من با خودم درگیرم خواستم پابندت نشم اما! / افسوس خیلی دیر جنبیدم! تو خوب فهمیدی که دل باختم/ من از نگاهت اینو فهمیدم دلبری از تو / دلبستگی از من عاشقی از تو / وابستگی از من عجیبه که یکی شبیه من! /به یک نگاه ساده دل داده با اون همه غرور و خودخواهی/حالا به دست و پات...
-
گل و خار
9 اردیبهشت 1391 19:27
وقتی که باز صدای آب / می پیچه توی کوچهها پُر میشه از عطر گل ها / انگار تمومِ دنیا میشکُفه غنچه گلی / در آرزوی زندگی براش همین کافیه که / بهش بگن تو خوشکلی! نگاهِ گل به آسمون / یه دَم کنارش ننشست به بوته خار دم دست/ دلش رو یک نفس نَبَست چی شد؟! / چرا این راه ، به سراب است ؟! این همه، خام و سست و خراب است… یه روز یکی...
-
مولانا
22 فروردین 1391 19:53
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو، دیوانه شو واندر دل آتش درآ پروانه شو، پروانه شو هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو، همخانه شو رو سینه را چون سینهها، هفت آب شو از کینهها آنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی گر سوی مستان میروی مستانه شو،...
-
شهنوش جان
28 اسفند 1390 19:57
سلام جهان است شادان به پندار نیک ز پندار نیک است گفتار نیک چو پندار و گفتار نیک شد نیاید ز تو غیر کردار نیک فرا رسیدن نوروز باستانی یاد آور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم پیشاپیش بر شما و خانواده محترمتان خجسته باد شهنوش جان نامه پر احساس شما رو خوندم و به شما قول میدم همه تلاشمو برای پیدا کردن اشعار دیگه ای از...
-
نمیدونم ...
27 اسفند 1390 10:56
یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه (شر ،خیری است در لباس مبدل) یعنی این واقعا به این معناست که یه تراژدی میتواند در پایان نتیجه بر عکس داشته باشد مثل جوجه اردک زشت که تبدیل به قوی زیبایی شد؟
-
...
21 اسفند 1390 11:44
احتمال این که با کسی آشنا شین که دقیقا روز و سال تولد شما به دنیا امده باشه چقدر هست؟ احتمال این که عاشقش بشین چی؟ شاید این یه اتفاق نادر باشه که واسه کسی پیش بیاد ولی اگه اینطوری بشه چه حسی دارین؟
-
[ بدون عنوان ]
14 اسفند 1390 11:29
بشر، بر صفحهی شطرنج ابدیت، چون پیادهای در دست خدا و شیطان است. گوته
-
حس تاریخ
6 اسفند 1390 17:46
تمومه حس تاریخو توی برق چشات داری شبیه دخترک های رو قلیونای قاجاری شکوه دوره مادی غم تاراج تیموری چقدر نزدیک نزدیکی چقدر از دیگرون دوری شبیه بوی بارون تو غروب تخت جمشیدی یه خورشیدی که از مغرب به این ویرونه تابیدی مرمت کن منو از نو نزار خالی شم از رویا نگاهم کن اگه حتی تمومه این سفر فردا هزار آتشکده توی نگاهت غرق آتیشن...
-
[ بدون عنوان ]
3 اسفند 1390 19:00
آدمی را امتحان به کردار باید کرد نه به گفتار، چه بسیارند مردمی که زشت کردار و نیکو گفتارند ... - فیثاغورث
-
....
24 بهمن 1390 21:33
در عشق و عبادت باید صاف و شفاف بود درست است که به راحتی می توان در این هر دو ریا کرد و به هزار رنگ و نیرنگ آلوده شد اما تو همواره سعی کن چون آینه صاف و بی ریا باشی.
-
حکم ، دل
20 بهمن 1390 10:01
بار اخر ، من ورق را با دلم بر میزنم ! بار دیگر حکم کن ! اما نه بی دل ! با دلت ، دل حکم کن! حکم دل : هر که دل دارد بیاندازد وسط ! تا که ما دلهایمان را رو کنیم ! دل که روی دل بیافتد ، عشق حاکم میشود! پس به حکم عشق، بازی میکنیم. این دل من ! رو بکن حالا دلت را ! دل نداری؟!! بر بزن اندیشه ات را حکم لازم . دل سپردن ،دل...
-
....
11 بهمن 1390 11:40
فرصتی نمانده است بیا همدیگر را بغل کنیم فردا یا من تو را میکشم یا تو چاقو را در اب خواهی شست همین چند سطر دنیا به همین چند سطر رسیده است به اینکه انسان کوچک بماند بهتر است به دنیا نیاید بهتر است اصلا این فیلم را به عقب برگردان انقدر که پالتوی پوست پشت ویترین پلنگی شود که میدود در دشت های دور انقدر که عصا ها پیاده به...
-
...
2 بهمن 1390 18:16
باد بی وطن.... برگ بی کفن.... شاخه در نبرد تن به تن....
-
[ بدون عنوان ]
22 دی 1390 11:31
دوستان خوبم سلام برای چند وقت نمیتونم به دیدنتون بیام و پست جدیدی بنویسم بچه هایی که بیشتر منو میشناسید میدونید که در گیر درس خوندنم سعی میکنم هر هفته کامنت هاتون رو چک کنم و پاسخ بدم مراقب خودتون باشین خیلی دوستتون دارم ------------------------------------------------------------- برای یه مدت که نمیدونم چقدر باشه خدا...
-
غم مخور عزیز دل شکسته
17 دی 1390 11:44
------------------------------------------------------------ دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
-
غم دیدی؟
14 دی 1390 11:52
تا حالا تو زندگیت غم دیدی؟ بی وفاتر از خودت هم دیدی؟ تا حالا شده دلت خون باشه یا چشات همیشه گریون باشه اونی که شب تا سحر با یادش زندگی می کنی و بیداری تا حالا شده بگه با طعنه می شه دست از سر من برداری؟ خوش به حال اون کسی که تو دلت جا داره خوش به حال اون کسی که تو براش میمیری من حسود نیستم ولی گاهی حسودی می کنم به کسی...
-
...
12 دی 1390 19:08
مثه قایقی خسته تو دریا مثه دیدن تو توی رویا مثه تیک تیک خسته ساعت مثه قصه تلخ صداقت مثه شب مثه گل توی گلدون مثه تصویر ماه توی بارون مثه گریه تلخ دیوونه دیگه چیزی ازم نمیمونه مثه لحظه بارونو پاییز مثه چشمای خسته لبریز مثه اشکای ریخته رو گونه دیگه چیزی ازم نمیمونه مثه بارونو ابربهاره مثه لحظه خواب ستاره تورو دوست...
-
[ بدون عنوان ]
11 دی 1390 18:27
امروز اینقدر اسمون دلم ابریه که اگه همراه با اسمون ببارم هم اروم نمیشم هیچ تنها و غریبی طاقت غربت چشماتو نداره هر چی دریا رو زمینه قد چشمات نمی تونه ابر بارونی بیاره وقتی دلگیری و تنها غربت تمام دنیا از دریچه قشنگت چشم روشنت می باره نمی تونم غریبه باشم توی ایینه چشمات تو بزار که من بسوزم مثل شمعی توی شبهات ..... .. ....
-
یه فال واسه جفتمون
10 دی 1390 10:57
نمیدونم چرا امروز صبح که بیدار شدم به تنها چیزی که فکر میکردم دیوان حافظ بود واسه جفتمون نیت کردم ببین چی جواب داد : به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد تو را در این سخن انکار کار ما نرسد اگر چه حسن فروشان به جلوه آمدهاند کسی به حسن و ملاحت به یار ما نرسد به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز به یار یک جهت حق گزار ما...
-
اریترو
4 دی 1390 10:42
شدم شبیه به یه اریتروسیت که اعماق وجود خودم رو کنکاش میکنم ولی حس خوبی هست به دنبال جنبه های ناشناخته خود گشتن و میخوام ادامه بدم این جستجو رو
-
m_k_72
3 دی 1390 14:08
سلام برام یه پیغام گذاشتی که جالبه اگه صداقت داشته باشی و سعی کنی برای بهترین بودن توی زندگیت تلاش کنی من حرفی ندارم که مثل یه خواهر باشم برات ( مثل یه خواهر ) اینم پاسخ نامه ای که برام نوشتی ولی اگه بخوای مثل یه ادم بیکار و فقط واسه هدر دادن بهترین لحظه های زندگیت با یکی حرف بزنی بهتره بدونی من اصلا وقت ندارم چون...
-
[ بدون عنوان ]
24 آذر 1390 11:43
من مردم این دنیا و این سرزمین رو نمیشناسم غربت این شهر با آدمهایی که باید از کنارشون رد شم واسم مثل یه قفس شده شاید هم جسمم واسه روحم مثل یه قفسه تنها چیزی که میدونم اینه که میخوام دور شم و برم اینقدر برم که دیگه جز خودم هیچ کس رو نبینم خسته شدم از این همه بدی اطرافم خسته شدم از دیدن این همه محبت کردن و ضربه خوردن مگه...
-
دیگه دیره
21 آذر 1390 11:51
هنوزم چشــمای تو(2)، مثل شبــای پُرسِتاره ست هنوزم دیـــــــدن تـــو، برام مثــل عمــــر دوباره ست هنوزم وقتـی می خندی، دلــم از شادی می لرزه هنوزم بـــــا تو نشـســــتن، به همه دنیا می ارزه اما افســـــــــــوس تو را خواســـتن، دیگه دیره(2) ولی افسوس به نخواستن دلم آروم نمی گیره * * * تا گـُـــلی بر سر ایوان تــو...