فدای چشمات ...

تنها دوست من

که بیش از هر کسی دوستت دارم 

فدای چشمات برای تو اینجا گذاشته شده

تا بدونی که غم تو غم من هم هست 

تقدیم به تو و اسمونی ترین پدر بزرگ دنیا که تنهامون گذاشت و به جایی بهتر از این دنیا پر کشید

حرف تو

علی کوچولو واسم نوشته

سختی ها و مشکلات را در خاطر نگه میداریم اما چه زود شادی ها را از یاد میبریم

( داستا یوسکی)

حرف اول

سلام

گفته بودم که می خوام کمی بلاگ رو تغییر بدم 

برای همین میخوام یه عنوان اینجا بذارم (حرف دل من و تو)

این قسمت رو اختصاص میدیم به جمله هایا شعرهایی که به یه نحوی رومون تاثیر گذاشتن

 من میخوام که شما هم به من کمک کنین اگه دوست داشتین که من با اسم خودتون جمله ای رو که برام میفرستین میذارم اینجا 

اگر هم که نه اونا رو با اسم خاصی که خودتون دوست دارین برام بفرستین

مرسی

...

درجهان غصه کوتاهی دیوار مخور

حسرت کاخ رفیق و زر بسیار مخور

گردش چرخ نگردد به مراد دل کس

غم بی مهری این گنبد دوار مخور

فقر و تنهایی

امروز وقتی با مامان داشتیم توی یکی از کوچه باغ های نزدیک خونمون قدم میزدیم یه در آهنی بزرگ باز شد و یه پیرزن که پشت خمیده ای داشت سرش رو از بین در بیرون اورد و به من گفت دخترم میشه بیای یه شماره تلفن واسم بگیری من سواد ندارم
با ماما وارد حیاط اون خونه شدیم
یه خونه نیمه ساخته که هیچ در یا پنجره ای نداشت فقط دیوار بود ...

برگشتم...

سلام

برگشتم بعد از چند روز ارامش در کنار بهترین دوستم س

حالا میخوام بنویسم 

ولی بهتر از قبل 

امیدوارم که شما هم کمکم کنید