خیلی از حرفها.......
خیلی از رفتارها ............
خیلی چیز ها رو میشه تغییر داد .........میشه درست کرد .
ولی وقتی قلب من رو میشکنی چطوری میخوای زخمی که زدی رو ترمیم کنی ....
چطوری میخوای غم سنگینی رو که به چشمام هدیه میدی پس بگیری .........
میخوای چی رو ثابت کنی ..........
من اینجام ببین اون چشمایی رو که یه روز برق شادی داشتن الان جز چشمه اشک چیزی ندارن.....
شاید راضی باشی و شاد از کاری که داری میکنی و به خیال خودت خیلی چیزا رو اصلاح میکنی
ولی پشت اون رو هم ببین ،ببین چی رو داری خراب میکنی .........
(این متن مخاطب خاصی نداره فقط سنگینی اتفاقات اطراف من هست وقتی جایی واسه حرف زدن ندارم مینویسم اینجا دلتنگیهام رو)
سلام ...
چرا دلت شکسته .....
کاش و صد ایکاش تسکینی واسه بعضی رفتارایی که از ما سر میزنه وجود داشته باشه . عذاب دارم اونم از نوع وجدانش ..
سلام عزیزم اتفاقی با وبلاگت اشنا شدم خیلی جالبه امیدوارم موفق باشی به منم سر بزن.
وقتی که دل دستهایم ، تنگ میشود برای انگشتان کوچکت ..
آنها را میگذارم برابر خورشید تا با ترکیبی از کسوف و گرما
دوریات را معنا کنم.
الهی ....
سلام ...
الهی که همیشه دل ت .. قلب ت . مملو از آرامش باشه ..
یادت باشه یکی هست که واست دعا کنه .
الهی ....
غریب آشنای همیشه همراه من
ممنونم بخاطر همه لحظه هایی که همراه من بودی و هستی
دوست دارم همه دنیای خویش را به دست مداد کوچک شده کودکی بسپارم
که با اشتیاق ٬ کاغذ های متمادی لحظه هایم را سیاه کند ..
شاید که باز برایم خورشیدی را بر فراز کوهی بلند ..
و دشتی پر سبزه را ، در انتهای آن ٬ نقاشی کند .
الهی ....
سلام ..
عیدتون مبارک باشه ..
ایشالا که همه ی روزهاتون عید باشه و مملو از شادی و آرامش باشه وجودت ..
[گل][گل][گل]
حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ،
هـمه...
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتـــر...
[گل]
کوچک که بودم کشتی هایم که غرق میشد برگی از دفتر مشقم میکندم دوباره یکی عین آن را میساختم حالا ولی روزهاست که کشتی هایم غرق شده و تنها در حسرت آنم که چرا دیگر دفتر مشقی ندارم
وبت قشنگه موفق باشی
سپاس