میچکه نم نم بارون روتن خیس خیابون ،
چقده بی آشیونه طفلی گنجشک روی ایوون ،
می خونه جیک جیکو نالون ،
شعر گندم زار ویرون ،
نمی تونه پر بگیره ،
میون گلای گلدون
، تک و تنها توی این غربت سرده ،
کنج سینش انگاری یه کوه درده ،
اونروزا اونور ابرا طفلکی دنیایی داشتش
کنج گندمزار وحشی چشمه مرغابی داشتش ،
حالا دائم چشمه پیر خونه کرده تو رگاش ،
بوی گندمزاروداره لحظه لحظه نفساش ،
یادشه جفت قشنگش سر می ذاشت روی پراش ،
زیر خلوت گل سرخ بوسه می زد به لباش