فردا 8/8/88 هست و من با دوستای دوران دبیرستانم قرار دارم
اونم بعد از 7 سال هم رو میبینیم
چقدر دلم می خواد بدونم هر کدومشون چه کار میکنن
دلم پر میزنه واسه دیدن بچه ها
بخصوص
پتو= معصومه
سوزن= سمیه
قصیده= فرزانه
مداد= هدی
دلم واسه همشون تنگ شده
به خصوص آش رشته یا همون نجمه
فکر کنم اونا هم دلشون واسه memol (مینا)تنگ شده باشه
راستی میلاد امام رضا(ع) رو تبریک میگم
امروز هم گذشت با کلی شادی از دیدار دوستای قدیم
وای که چقدر عوض شده بودن
بیشتر از همه خودم تغییر کرده بودم
هم از نظر اخلاق و هم چهره
پتو لیسانس زمین شناسی گرفته و همین روزا ازدواج میکنه
سوزن هنوزم مظلومه وبی صدا فوق دیپلم ریاضی محض گرفته
فرزانه لیسانس زبان (فرهنگ و لغت)
هدی
لیسانس شیمی و توی یه ازمایشگاه کار میکنه و ازدواج کرده
اش رشته هم که همون پیش دانشگاهی که بودیم ازدواج کرده بود حالا مامان 2 تا بچه/ یه پسر 3 ساله و یه دختر 2 ساله هستش و خیلی تپل شده
منم که دارم میخونم واسه phd
یه جورایی درس خونتر از همه بودم
با این که از همشون شیطون تر بودم
به هر حال خوشحالم که حال همه خوب بود
خیلی عالیه
من این جور جمع ها رو خیلی دوست دارم
ولی حیف که خیلی فاصله گرفتم با اوووون روزا
و تو بهترین بودی مث همیشه خانوووومی
مرسی
ولی من همیشه بهترین نبودم با اینکه خیلی وقتا دلم می خواسته بهترین باشم