راستش دیگه نمی تونم تو صف عاشقات منتظر نگاهت بشینم
واسه ما دوتا یه دنیا کافی نیست
قلب من مال خودمه – دل تو هم دست خودت
هیچ وقت از دروغ یک حقیقت متولد نخواهد شد
ولی حیف که نمیدونی تنهایی مثل یه سنفونی تمام نشدنی پر از آهنگه
ازت میخواهم که تو هم بری ، بری و منو فراموش کنی
واسه من خیلی آسونه که فراموشت کنم
ولی قلبم غیر ممکنه تورو ببخشه
ولی بی خیال باش بزا غیر ممکن بمونه
آره بی خیال دل ما ، بزار از همون جایی که زخم خورده بشکنه و به پات بریزه
تو این مدت نه تو روت خندیده ونه دل من به این بودن رازی بود
چیزی که امکان پذیر نیست هیچ وقت اتفاق نخواهد افتاد
قسمت من از اول تنهایی بود- تقدیر همیشه با من بازی کرده و هنوز هم با من بازی می کنه
یه سوالی ازت دارم – هیچ وقت به خاطر عشق میتونی از رویاهات چشم پوشی کنی ؟
از اول واسه دل من مثل یه چاقوی خون آلود بودی
تو فکر کن بخشیدمت – اصلا فکر کن فراموشت کردم
ولی تو بگو ای بین جواب دلمو چی بدم ؟
من میمونم و یه سنفونیه تموم نشدنی
برو ! تو برو امیدوارم عشق رویاهات رو پیدا کنی – برو و منو فرا موش کن
2 دی سال پیش یکی از دوستان خوبی که اینجا پیدا کردم این متن رو نوشته و از اون موقع دیگه از اوینار و گل دوست داشتنیش بیخبرم کاش باز هم مینوشتی دلک خیلی وقته که دلم برات تنگ شده
این ادرس دلک هست به امید ین که هیچ وقت فراموش نشه
DELAK.blogsky.com
وب قشنگی داری
به آوای موسیقی هم سر بزن
مرسی
حتما به دیدارتون میام
من اینهایی که میگی نیستم!
پیام من، کلام من، خداحافظ تو.
بدان که سکوت من پر از راز ناگفته بود.