صدای خش خش برگای خزونی توی گوشم ناله می کرد
آسمون بغضشو توی پرده ابرای سیاهش پاره می کرد
رعد و برق نگاه شهر و با صداش خوابزده میکرد
زمین از این همه سنگینی بار بر روی شونه ش گله می کرد
همچنان پای پیاده فارغ از صدای خشم آسمونی
بی خیال از ناله ها و گله های برگای زرد خزونی
جاده های بی کسی رو گم می کردم آروم آروم
تن غربت رو میشستم زیر قطره های بارون ...
آموزش ساخت ویندوز شخصی
تغییرات در ویندوز شرکت مایکروسافت
به سایت ما سر بزنید