در این سرگردانی با تو خواهم بود
در شکافتن کوهستان سختی و ویرانی ان
همراهی کن گلها را
بوی خوش رویای پرواز تو همراه انهاست
در این زندگی من دیوانه میشوم برای تو
پس رخسار شکست خورده و پژمرده را فراموش کن
ما با همیم
ادامه...
شما که میدونی یه erythrocyte نهایت عمرش 120 روز هست توی بدن و توی این مدت یعنی از وقتی که به دنیا میاد تا وقتی که میمیره سرگردونه بین رگ و بافت و ریه درست مثل من سرگردونم توی این زندگی و بیشتر از همه توی انتخاب ها و کارهای گذشته و اینده زندگیم نمیدونم میتونم این جوری ادامه بدم و برای ادامه دادن باید خودمو بهتر از همیشه بشناسم فقط امیدوارم که خدا بهم کمک کنه که نه کسی رو برنجونم و نه کسی منو برنجونه
پس درونش رو کنکاش نمیکنه بعدشم فکر نمیکنم موردی رو بشه مثال زد که مانند RBC حیات هدفمند و برنامه ریزی شده داشته باشه اون به خاطر سرگردونیش این ور و اونور نمیره بلکه داره برا رسیدن به هدفش تلاش میکنه شمام برا اینکه بتونی خودتو خوب بشناسی بهتره ببینی اصلا وجودت روی زمین برای چیه و خودت میخوای که چی باشی و بشی هدفاتو مشخص کن و نسبت به هدفات در مورد وجودت تصمیم بگیر گذشته هام فقط برای درس گرفتن خوبن اگه بخوای نسبت به گذشته حسرت بخوری عمرت بر فناست اشتباهات گذشته رو تکرار نکن
من نگفتم ادم بی هدفی هستم گفتم سر گردونم نه برای کار و درس و این چیزا سرگردونم توی اتفاقاتی که من فقط یه بازیگرم توی اونا شاید نتونستم منظورم رو درست بیان کنم اینجا حق با شماست به گذشته ها فکر نمیکنم و حسرت هم نمیخورم چون روزای خیلی زیبایی رو تجربه کردم حتی نمیخوام به گذشته برگردم گذشته با همه اتفاقات خوبش قرار نیست همیشه تکرار شه من که بچه نیستم تا بخوام شیرینی یه ابنباتو واسه همیشه نگه دارم
از این که به دیدنم میاین و با حرفاتون به این که بتونم درست تصمیم بگیرم کمک میکنین واقعا ممنونم دوست دارم خیلی بیشتر از چند تا کامنت باهاتون صحبت کنم شاید نوشته هام نتونه منظورم رو بیان کنه ولی نوشته های شما حتی در حد کامنت هم یه جورایی منو اروم میکنه ممنونم به خاطر همه چیز
mage erythrocyte darunesho kankash mikone?
شما که میدونی یه erythrocyte نهایت عمرش 120 روز هست توی بدن و توی این مدت یعنی از وقتی که به دنیا میاد تا وقتی که میمیره سرگردونه بین رگ و بافت و ریه درست مثل من
سرگردونم توی این زندگی و بیشتر از همه توی انتخاب ها و کارهای گذشته و اینده زندگیم
نمیدونم میتونم این جوری ادامه بدم و برای ادامه دادن باید خودمو بهتر از همیشه بشناسم
فقط امیدوارم که خدا بهم کمک کنه که نه کسی رو برنجونم و نه کسی منو برنجونه
پس درونش رو کنکاش نمیکنه
بعدشم فکر نمیکنم موردی رو بشه مثال زد که مانند RBC حیات هدفمند و برنامه ریزی شده داشته باشه
اون به خاطر سرگردونیش این ور و اونور نمیره بلکه داره برا رسیدن به هدفش تلاش میکنه
شمام برا اینکه بتونی خودتو خوب بشناسی بهتره ببینی اصلا وجودت روی زمین برای چیه و خودت میخوای که چی باشی و بشی
هدفاتو مشخص کن و نسبت به هدفات در مورد وجودت تصمیم بگیر
گذشته هام فقط برای درس گرفتن خوبن اگه بخوای نسبت به گذشته حسرت بخوری عمرت بر فناست
اشتباهات گذشته رو تکرار نکن
من نگفتم ادم بی هدفی هستم گفتم سر گردونم نه برای کار و درس و این چیزا
سرگردونم توی اتفاقاتی که من فقط یه بازیگرم توی اونا
شاید نتونستم منظورم رو درست بیان کنم اینجا حق با شماست
به گذشته ها فکر نمیکنم و حسرت هم نمیخورم چون روزای خیلی زیبایی رو تجربه کردم
حتی نمیخوام به گذشته برگردم
گذشته با همه اتفاقات خوبش قرار نیست همیشه تکرار شه
من که بچه نیستم تا بخوام شیرینی یه ابنباتو واسه همیشه نگه دارم
از این که به دیدنم میاین و با حرفاتون به این که بتونم درست تصمیم بگیرم کمک میکنین واقعا ممنونم
دوست دارم خیلی بیشتر از چند تا کامنت باهاتون صحبت کنم شاید نوشته هام نتونه منظورم رو بیان کنه ولی نوشته های شما حتی در حد کامنت هم یه جورایی منو اروم میکنه
ممنونم به خاطر همه چیز
نظر لطفتونه
حقیقت رو گفتم