هنگامی که دری از خوشبختی به روی ما بسته میشود ، دری دیگر باز می شود ولی ما اغلب چنان به دربسته چشم می دوزیم که درهای باز را نمی بینیم
تو کتاب قصه ی ما . این رمان عاشقانه
سهم تو تمام من بود . سهم من اوج ترانه
آخرین فصل کتابو کسی باورش نمی شه
خودتم فکر نمی کردی که بری واسه همیشه
آخر قصه چه بد بود . یه سفر به خیر ساده
من و انتظار ممتد . تو و بی مرزی جاده
وقت معراج ترانه . تو واسم قوت بالی
حالا تو هق هق گریه م جای شونه ی تو خالی
خاطره هاتو نگه دار ! ای مسافر ! به سلامت !
یکی اینجا چش به راته حتا تا روز قیامت
فکر من نباش ! ستاره ! قدم آخر و بردار
خودتو مثل یه آواز توی حنجره م نگه دار
زندگی همینه ! خاتون ! هر رفیق یه نردبونه
جای من خاک زمینه . جای تو تو آسمونه
تو نموندی اما اسمت تا ابد قله نشینه
تقصیر تو نیست عزیزم ! رسم روزگار همینه
خطای سفید جاده می گن از تو دورم اما
وقتی چشمامو میبندم می بینم که با همیم ما
خاطره هاتو نگه دار ! ای مسافر ! به سلامت !
یکی اینجا چش به راته حتا تا روز قیامت
Interview with god
گفتگو با خدا
I dreamed I had an interview with god
خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم
So you would like to interview me? (God asks)
حدا گفت:پس می خواهی با من گفتگو کنی؟
If you have the time (I said):
گفتم: اگر وقت داشته باشید
God smiled
خدا لبخند زد
My time is eternity
وقت من ابدی است
حدود یک سال و چند ماه هست که میشناسمش با این که تا حالا ندیدمش و حدود 1000 کیلومتر با هم فاصله داریم شده یکی از بهترین دوستام نه بهتره بگم شده بهترین دوستم از بین دوستایی که دارم اوایل فکر نمیکردم این قدر مهربون باشه اخه همیشه حال همو میگرفتیم ولی حالا گاهی دلم براش تنگ میشه بخصوص واسه خنده هاش با این که توی یه دنیای مجازی اشنا شدیم ولی حالا اون یه دوست واقعی هست برای ماهی خانوم
شما چی دوستی به این مهربونی دارین؟
توبه ها را بشکنید
میخانه ها را وا کنید ای باده خواران
پیمانه ها احیا کنید ای می گساران
باده در ساغر کنید
توبه ای دیگر گنید
خرقه از تن بر کنید
توبه ها را بشکنید
آمد بهاران
یادی از آیین مستانی کنید
تا سحر پیمانه گردانی کنید
روز و شب معشوقه بازی های عرفانی کنید
مست پنهانی کنید
همچون خماران توبه ها را بشکنید
آمد بهاران ...
نوروز ۸۸ بر همه شما ایرانیان مبارک
یک نفر هست که از پنجرهها
نرم و آهسته مرا میخواند
گرمی لهجه بارانی او
تا ابد توی دلم میماند
یک نفر هست که در پرده شب
طرح لبخند سپیدش پیداست
مثل لحظات خوش کودکیام
پر ز عطر نفس شببوهاست
یک نفر هست که چون چلچلهها
روز و شب شیفته پرواز است
توی چشمش چمنی از احساس
توی دستش سبد آواز است
یک نفر هست که یادش هر روز
چون گلی توی دلم میروید
آسمان، باد، کبوتر، باران
قصهاش را به زمین میگوید
یک نفر هست که از راه دراز
باز پیوسته مرا میخواند