به آسمان بگو...

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است

به آسمان بگو...

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است

..........

دیگه خسته شدم

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

داره میرسه ....

یه نفر همیشه به من میگه که همه دوستی ها یه دوره داره که ممکنه به خوبی یا بدی بگذره و به پایانشون برسن

این حس رو دارم الان که میبینم دوران غمش تموم شده و دیگه نیازی به همراهی من نداره و به قولی داره بهش خوش میگذره 

خوشحالم از این که دوباره میخنده و شاده

فکر کنم داره زمان رفتنم میرسه  

اینو میدونم که همیشه هستن ادمایی که بشه لبخند رو بهشون هدیه داد

و خیلی زود فراموشت کنن با حضور بهترین ها

کاش من هم میتونستم محبت هاشو فراموش کنم

 هر کسی یه جوریه دیگه  

پی نوشت: من خیلی حساسم یه وقتایی و همین حساس بودنم باعث سو ءتفاهم میشه

من معذرت می خوام

با تو عشق اسونه ....

 می خواهم از تو لبریز شوم و  از خود تهی

می خواهم خشنود مهر تو باشم و شیفته نگاه تو

می خواهم ترانه خوان لحظه هایی باشم  که اراسته است به حضور و روشنایی تو

اما افسوس که همواره  نا کام بوده ام 

فصل بیداریم سالهاست به خواب رفته 

پس با تمام وجود یاری و حضورت را  می طلبم

ممنونم بارون

وقتی بارون میاد من فقط به یاد یه نفر می افتم ولی نمیدونم چی شده که این روزا وقتی بارون میاد همه منو به یاد میارن

ولی بهترین حس برام این بود که اونی که فکر نمیکردم هم به یاد من میافته تو روزای بارونی

چرا بارون منو به یاد اونا میاره ؟

به هر حال از بارون و خدا ممنونم که یه خاطره خوب از من رو  توی ذهن اون زنده میکنن هر چند خودم دارم فراموش میشم

الهی!

خاطرم هست که بار ها در گرداب نا امیدی و یاس بی هدف سرگردان بودم و دستان یاری گر تو مرا رهایی بخشید 
خاطرم هست که در لحظه های کبر و غرور و سراسر تاریکی با دریایی از نور مهربانی و بخشش مرا هدایت فرمودی 
 خاطرم هست که همیشه من عهد شکن بودم و باز تو مرا به درگاهت خواندی
و پذیرفتی
 و من می خواهم که همیشه (( خاطره )) باشم.

بشکن فاصله ها را

 
بشکن فاصله ها را 
بشکن فاصله ها را ما در قلب همیم ، بین من و تو تنها یک قلب است که نیمی از آن برای تو و نیمی از آن وجود من است !
بین من و تو هیچ فاصله ای نیست ، ما عاشقانه ادامه میدهیم ، هیچ سدی بین راه ما نیست !
بشکن فاصله را با لبخندی دوباره ، برایم بخوان مثل گذشته آواز عاشقانه !
چرا دلگرفته ای؟ چرا در غم تنهایی نشسته ای؟ بشکن این لحظه های دلتنگی را، ببوس دوباره عکسهای یادگاری را ، حس کن مرا در قلبت ، آیا دگر فاصله ای بینمان احساس میکنی؟
وجود تو را در قلبم حس میکنم ، همیشه احساس میکنم که در کنارمی ، آنگاه که گرمی حضورت را در قلبم حس میکنم ، می تپد قلبم به عشق گرمای وجودت !
اینک من نیز حس میکنم به یادمی ، حالا که من به یادت ستاره ها را میبینم ، تو عکس مرا در آغوشت گرفته ای و با آن درد دل میکنی ؟!
بشکن فاصله ها را ، ما یک قلب عاشق در دو سینه ایم ، همیشه با هم و همیشه به یاد همیم ، اگر حس کنیم میتوانیم در کنار هم نیز باشیم ، بشکن این لحظه های انتظار را ، منتظر چه هستی ، دیگر چه میخواهی ، من هستم و تو هستی و یک عشق جاودانه و صادقانه!
بشکن آن بغض دیرینه را ، برای آخرین بار بگذار اشکهای دوری و دلتنگی از چشمانت سرازیر شود ، دلت را خالی کن ، با لبخندی دوباره شادی هایت را همیشگی کن!
بشکن فاصله ها را ، ما اگرچه در کنار هم نیستیم ، اما اینجا به عشق هم زنده ایم که این زیباترین لحظه عاشقانه است .... 

پی نوشت: یادم نیست این متن رو کجا خوندم ولی حالا بیان کننده احساس من هست