نمی دونم چی شده که این روزها به دوران کودکی خودم فکر می کنم
اون وقت ها آرزو می کردم که زود بزرگ شم که به آرزوهام برسم حالا که به اون چیزایی که می خواستم تقریبا رسیدم گاهی دلم برای اون شیطونی های وحشتناک خودم تنگ می شه
شما ها هم این طوری هستین ؟
یا من دوباره شیطون شدم ؟
من در کودکی هایم هرگز آرزو نکردم که بزرگ شوم چون می دانستم اگر بزرگ شوی حسرتش راخواهی خورد
اکنون بزرگ شده ام و حسرت می خورم
سلام
من حسرت بچگی هام رو نمی خورم چون دوست دارم مراحل جدیدی رو پشت سر بذارم ولی گاهی دلم تنگ می شه واسه شیطونی هایی که داشتم
مرسی از حضورت در کنارم
همدردیم نگران نباش
سلام
به خودم امیدوار شدم
مرسی که اومدی خانوم گل