روی صخره های ساحل مرد ماهیگیر نشسته
خشم دریا قایقش رو واژگون کرده شکسته
غول دریا پریا رو دزدیده برده شبونه
دل اون نازک و چشماش آبی و ابرو کمونه
اشکاش از گوشه ی چشماش روی گونه هاش روونه
حالا آواز غم انگیز، داره زیر لب میخونه
توی قصر دیو بدجنس دختر دریا اسیره
توی دستای کریه ش داره جون میده میمیره
توی قصر دیو بدجنس دختر دریا اسیره
توی دستای کریه ش داره جون میده میمیره
ماهیگیر قایقو بردار، بزنش وصله و پینه
برو جنگ دیو دریا مرد و مردونگی اینه
بساز از نو قایقت رو که نشستنت گناهه
برو جنگ دیو دریا چشمای پری به راهه
سلام عزیزم مرسی از لطفت و اینکه زحمت کشیدی برام نظر گذاشتی
اگه دوست داشتی با هم میلینکیم جگر
وب عشقولانه ای داری اخی!
بازم پیش ما بیا ی ها
سلام
کاری نکردم وظیفه بود
حتما لینک میشی همین حالا
عاشقانه؟
ولی خودم خیلی وقته که عاشق نیستم نگار جونی
حتما میام خانوم
من به اسم دختر شهر اجیلی لینکت کردم اگه دوستش نداری به من بگو
سلام ..... می بینم آخری شدی یه دونه ماهی ....
ماهی شده بود باورش اگه تور بندازن سرش عروس ماهی ها می شه شاه ماهی میشه همسرش ماهی نمیشد باورش اگه تور بندازن سرش نگاه گرم ماهیگیر میشه نگاه آخرش ....
..................
به دوستایی مث شما افتخار می کنم ... مرسی از محبتت و لطفتون .....
راستی بشو همون گل مینا که بودی .....
الهی .........
نه .....
من همیشه مینا هستم .....
مگه میشه عوض شم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ماهی خانوم رو از این نظر به من میگن که متولد اسفند هستم و نماد ماه تولد من ماهی هستش
مرسی که به دیدنم اومدی
سلام مینا جان..
دیو و پری.... مثل دل و فریب... جالبـــــــــــــــــه.
نمی دونم چرا شعرت منو برد به اون بچگی هام... روزایی که پری ها دوربرم زیاد بودند....
دعوت برای جنگ........ و یا شاید دعوت برای آزادی.
مضون شعر همینه آره>>>؟؟؟
سلام
اره
دقیقا به هدف رسیدی