تو مث نم نم بارون و من اون خشکی خاکم
که اگه یه روز نباشی، میدونی که من هلاکم
یه چراغ پر فروغی، واسه تاریکی شبهام
با تو ظلمت نمیمونه، عشق من بمون که تنهام
میشه با ناز نگاهت، غصه ها رو دربدر کرد
میشه از عشق تو خوندو همه دنیا رو خبر کرد
با تو احساس من انگار داره کم کم جون میگیره
داره کم کم واسه چشمات دل عاشقم میمیره
با تو احساس من انگار داره کم کم جون میگیره
داره کم کم زنده میشه عطر بارونو میگیره
با تو ظلمت نمیمونه، آره غربت نمیمونه
تو اگه باشی کنارم دیگه حسرت نمیمونه
ای همه دار و ندارم، ای تموم انتظارم
تو هجوم بی کسی ها حالا تنها تو رو دارم
سلام و درود
وبلاگهای عاشقانه را همیشه دوست دارم.
سر بزن
سلام
حتما میام به دیدنتون