به آسمان بگو...

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است

به آسمان بگو...

گاهی ابری بودن بهتر از پر ستاره بودن است

دلم خونه

پرم از درد دلتنگی واسم راهی نمیمونه
تو که خوب و خوشی بی من، بدون تو دلم خونه

دلم خونِ، دلم خونه، وجودم بی تو داغونه
دلم خونه
نمی‌دونه نمی‌دونه کسی حالمو جز خدا نمی‌دونه
دلم خونه

دلت قرصه که من هستم که دنیامو به تو بستم
که هر وقت مشکلی باشه برای تو دمِ دستم
ولی من چی کیُ دارم که مثل خود من باشه
که هر وقت عشق رو کم دارم مثل معجزه پیدا شه

دلم خونه، دلم خونه، وجودم بی تو داغونه
دلم خونه
نمی‌دونه نمی‌دونه کسی حالمو جز خدا نمی‌دونه
دلم خونه

تو که نیستی پریشونم، دلم خونه
هراسونم و هیرونم و دیوونه

دلم خونه، دلم خونه، وجودم بی تو داغونه
دلم خونه
نمی‌دونه نمی‌دونه کسی حالمو جز خدا نمی‌دونه
دلم خونه

من و تو

از دست تو دلگیرم / آرامش نمیگیرم

با یاده تو هرشب / من با خودم درگیرم

خواستم پابندت نشم اما! / افسوس خیلی دیر جنبیدم!

تو خوب فهمیدی که دل باختم/ من از نگاهت اینو فهمیدم

دلبری از تو / دلبستگی از من

عاشقی از تو / وابستگی از من

عجیبه که یکی شبیه من! /به یک نگاه ساده دل داده

با اون همه غرور و خودخواهی/حالا به دست و پات افتاده

وقتشه باور کنی حرفامو / من امتحان عشقو پس دادم

هرجوری میخوای امتحانم کن / تا آخرش پای تو وایستادم

دلبری از تو / دلبستگی از من

عاشقی از تو / وابستگی از من

گل و خار

وقتی که باز صدای آب / می پیچه توی کوچه‌ها
پُر میشه از عطر گل ها / انگار تمومِ دنیا

میشکُفه غنچه گلی / در آرزوی زندگی
براش همین کافیه که / بهش بگن تو خوشکلی!

نگاهِ گل به آسمون / یه دَم کنارش ننشست
به بوته خار دم دست/ دلش رو یک نفس نَبَست

چی شد؟! / چرا این راه ، به سراب است ؟!
این همه، خام و سست و خراب است…

یه روز یکی دید گلَ رو/خواست بچینه تاج سرُ
تیزی تیغ ها رو که دید/ عقلش بهش گفت که نرو

گُلِ به خار گفت که چرا ؟! /نمیشی از من ، تو جدا…
برو میخوام تنها باشم / تو خیلی زشتی به خدا!

یه صبح سرد خیلی زود / بوته خار اونجا نبود
با همه عشقی که داشت / با دلی که شکسته بود

چشمای گل یه وقتی دید / که دستی اونو از شاخه چید
نگاهِ گل هر جا که گشت / بوته خاری رو ندید!

چی شد؟! / چرا این راه به سراب است ؟!
این همه/ خام و سست و خراب است …!

مولانا

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو، دیوانه شو
واندر دل آتش درآ پروانه شو، پروانه شو
 
هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن
وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو، همخانه شو
 
رو سینه را چون سینه‌ها، هفت آب شو از کینه‌ها
آنگه شراب عشق را پیمانه شو، پیمانه شو
 
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
گر سوی مستان می‌روی مستانه شو، مستانه شو
 
آن گوشوار شاهدان، همصحبت عارض شده
آن گوش و عارض بایدت دردانه شو، دردانه شو
 
چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو، افسانه شو
 
تو لیله‌القبری برو تا لیله‌القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو، کاشانه شو **
 
اندیشه‌ات جایی رود وآنگه تو را آنجا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو، پیشانه شو
 
قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دلهای ما
مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو، دندانه شو **
 
بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را
کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو، حنانه شو **
 
گوید سلیمان مر تو را بشنو لسان‌الطیر را
دامی و مرغ از تو رمد رو لانه شو، رو لانه شو **
 
گر چهره بنماید صنم، پر شو ازو چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو، رو شانه شو
 
تا کی دو شاخه چون رخی تا کی چو بیدق کم تکی
تا کی چو فرزین کج روی فرزانه شو، فرزانه شو **
 
شکرانه دادی عشق را از تحفه‌ها و مالها
هل مال را، خود را بده شکرانه شو، شکرانه شو **
 
یک مدتی ارکان بدی، یک مدتی حیوان بدی
یک مدتی چون جان شدی جانانه شو، جانانه شو **
 
ای ناطقه بر بام و در تا کی روی در خانه پر
نطق زبان را ترک کن بی چانه شو، بی چانه شو **


شهنوش جان

سلام 

جهان است شادان به پندار نیک 

ز پندار نیک است گفتار نیک

چو پندار و گفتار نیک شد

نیاید ز تو غیر کردار نیک

فرا رسیدن نوروز باستانی  یاد آور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم پیشاپیش بر شما و خانواده محترمتان خجسته باد

شهنوش جان نامه پر احساس شما رو خوندم و به شما قول میدم همه تلاشمو برای پیدا کردن اشعار دیگه ای از عموی شما و ارسال انها براتون به کار بگیرم

امیدوارم با کمک هم بتونیم هدیه ای رو که دوست دارین به عمو جان بدیم

با شما در تماس خواهم بود 

آرزوی من سالی سرشار از شادی هست براتون 

نمیدونم ...

یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه (شر ،خیری است در لباس مبدل)

یعنی این واقعا به این معناست که یه تراژدی میتواند در پایان نتیجه بر عکس داشته باشد 

مثل جوجه اردک زشت که تبدیل به قوی زیبایی شد؟